کد مطلب:318409 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:240

گفتار چهارم
حوزه علمیه قم و مبارزه عملی برای تحقق حكومت اسلامی

مقدمه



با توجه به مطالبی كه در پایان گفتار سوم از فصل سوم مبنی بر مهیا شدن زمینه های فراهم شده جهت پایان یافتن دوره «سیاست گریزی» و آغاز «مبارزه عملی برای تحقیق حكومت اسلامی» و تلاشهایی كه در راستای تحقق عملی ساختن این گفتمان در گفتار چهارم تا ششم فصل سوم و مطالب ارائه شده، در فصل دوم در بیان قرائت جدید از مقولات سیاسی شیعه توسط حوزه علمیه قم به آن پرداخته شد، اكنون به بررسی اندیشه هایی كه در این دوران در حوزه علمیه قم وجود داشتند و چگونگی تفوق یافتن گروهی كه در راستای تحقق اندیشه «مبارزه عملی برای تحقیق حكومت اسلامی» تلاش می نمودند، مورد كندو كاو قرار می گیرد.



اندیشه های سیاسی حوزه علمیه قم در دوران مبارزه عملی برای تحقق حكومت اسلامی

1. سیاست گریزی و تحجر



گرایشی كه در امتداد گفتمان دوره استراتژی بقا و سیاست گریزی، از دخالت در سیاست پرهیز داشتند. هنگامی كه شعار جدایی دین از سیاست در نزد عده ای از حوزویان، به عنوان یك اصل پذیرفته شده در آمده بود، فقاهت هم همانا توجه به احكام فردی و عبادی بود و فقیه مجاز نبود كه از این دایره و حصار بیرون رود. خطر تحجرگرایی و تقدس مآبی از جمله آفاتی بوده است كه در حوزه های علمیه رخنه كرده بود. ترویج تفكر شاه سایه خداست و یا با گوشت و پوست نمی توان در مقابل توپ و تانك ایستاد و اینكه ما مكلّف به جهاد و مبارزه نیستیم و جواب خون مقتولین را چه كسی می دهد و از همه شكننده تر، شعار گمراه كننده حكومت قبل از ظهور امام زمان علیه السلام باطل است.



گروهی حرف زدن را منافی شأن روحانیان می دانستند. روحانی و مجتهد باید قادر به سخنرانی نباشد و اگر سخنور است باید حرف نزند.



این گونه افكار بی خردانه كه در ذهن بعضی وجود داشت، به استعمارگران و دولتهای جائر كمك می كرد كه از نهضت اسلامی جلوگیری كنند. امام خمینی در مورد این گونه افراد می گوید: روزی مرحوم آقای بروجردی، مرحوم آقای حجت، مرحوم آقای صدر، مرحوم آقای خوانساری برای مذاكره در یك امر سیاسی در منزل ما جمع شده بودند، به آنان عرض كردم كه:



«شما قبل از هر كار تكلیف این مقدس نماها را روشن كنید. با وجود آنها مثل این است كه دشمن حمله كرده و یك نفر هم محكم دستهای شما را گرفته باشد. اینهایی كه اسمشان «مقدسین» است - نه مقدسین واقعی - و متوجه مفاسد و مصالح نیستند و دستهای شما را بسته اند و اگر بخواهید كاری انجام بدهید، حكومتی را بگیرید، مجلسی را قبضه كنید كه نگذارید این مفاسد واقع شود، آنها شما را در جامعه ضایع می كنند. شما باید قبل از هرچیز فكری برای آنها بكنید».(1)



در اثر نفوذ این افكار، جامعه به گونه ای شده بود كه مقدسین ساختگی جلو نفوذ اسلام و مسلمین را می گرفت و به اسم اسلام به اسلام صدمه می زد. ریشه این طرز تفكر در لایه ای از حوزه های علمیه قم و دیگر حوزه ها وجود داشت كه روحیه مقدس نمایی بود كه افكار سوء خود را به نام اسلام در جامعه سرایت می دادند. این گروه و طرز تفكر آنان بود كه اگر كسی پیدا می شد كه بگوید بیایید زنده باشیم، نگذاریم زیر پرچم دیگران باشیم، انگلیس و آمریكا بر ما تسلط پیدا كنند، نگذاریم اسرائیل این گونه مسلمانان را فلج كند، با او به مخالفت بر می خاستند.



در شروع مبارزات انقلاب اسلامی، اگر گفته می شد شاه خائن است، بلافاصله می شنیدی كه شاه شیعه است.(2) عده ای مقدس نمای واپسگرا، همه چیز را حرام می دانستند و هیچ كس قدرت این را نداشت كه در برابر این اندیشه، دیدگاه دیگری ارائه كند. این گروه تنها مواقع خاصی به دلایلی برای تذكر به رژیم نقش واسطه را میان زندانیان سیاسی روحانی با حكومت، ایفا می كردند. از سوی دیگر، رژیم پهلوی هم تلاش می كرد تا روابط خود را با این افراد حفظ كند و از طریق آنان كنترلی روی نیروهای تندرو مذهبی داشته باشد.



2. مخالفت با رژیم پهلوی



اندیشه ای كه در عین مخالفت با رژیم پهلوی و مظاهر فساد آن، حاضر به ورود در یك مبارزه قهرآمیز و تند نبودند. مبانی این گروه متفاوت و انگیزه هایشان مختلف بود و بعضی از پیروان این اندیشه حتی تا تیرماه 57 هنوز درخواستشان از رژیم پهلوی، چیزی بیشتر از برگزاری انتخابات آزاد نبود.



در بحث گفتمان سیاسی شیعه در دوران غیبت، مطرح گردید كه نظر همه فرهیختگان علوم اسلامی و فقها، مبتنی بر غصبی بودن حكومت است و به این مبنا كه بیش از هزار سال سابقه دارد، عدم به رسمیت شناختن حكومتها از مفروضات اولیه فقه شیعی محسوب می گردید. در این تقسیم بندی فرضی كه براساس دیدگاه های عالمان دینی و روحانی مدّنظر است، دومین اندیشه ای كه مطرح است در مخالفت صاحبان این اندیشه با رژیم پهلوی و مظاهر فساد آن تردیدی نیست. و طیف وسیعی از عالمان دینی در طول قرنها، حكومتهای دوران غیبت را غصبی می دانستند و اگر با حكومت در مواردی همكاری می كرد، تنها براساس ضرورت و حفظ كیان اسلام بوده است، نه حفظ و تقویت پادشاهان و حاكمان.



امّا فراتر از این دیدگاه، یعنی علاوه بر غصبی بودن حكومتها، تلاش برای سرنگونی آنها و تأسیس یك حكومت اسلامی از ویژگیهای منحصر به فرد گروه و دسته چهارم است كه به طرح آن پرداخته خواهد شد.



نقش امام خمینی رحمه الله در همراه ساختن صاحبان اندیشه مخالفان پهلوی درحوزه علمیه قم



امّا نكته ای كه قابل توجه است و از میان گفته ها و نوشته های امام خمینی روشن می گردد، این است كه اكثریت قابل توجه فقها، در گروه دوم جای دارند. تلاشگروه چهارم كه چهره شاخص و بی بدیل آن امام خمینی است، در صورتی می توانست به تحقق اندیشه «مبارزه عملی برای تحقق حكومت اسلامی» دست یابد، كه این اكثریت قابل توجهی كه در گروه دوم جای دارند نه تنها با دیدگاه ها و نظریات گروه چهارم مخالفت نكنند، بلكه فقهای گروه دوم از دیدگاه های امام خمینی حمایت و پشتیبانی نمایند.



این نكته ای بود كه رژیم پهلوی به خوبی از آن آگاه بود و ضمن چاره اندیشیهای بسیار و با استفاده از شیوه های گوناگون، سعی داشت از اتحاد و وحدت و یكپارچگی این دو تفكر جلوگیری كند. از سوی دیگر، با توجه به سخنرانیها و نوشته ها و اعلامیه های امام خمینی نیز اهمیت این موضوع به وضوح آشكار است و ایشان با شیوه های مختلف در تلاش بود تا تفاهم و وحدت صاحبان این دو اندیشه را حفظ كند. تشكیل جلسات مشترك و تصمیم گیریهای دسته جمعی مراجع و علمای طراز اول، نمونه ای از این دوراندیشی بود و نمونه دیگر آن هشدار به محصلین علوم دینی بود كه از هرگونه اسائه ادبی نسبت به مراجع خودداری كنند.



«ما همه یك هستیم، افراد زیاد لكن آرای واحده،... ما همه باهم هستیم، ما برای ذب از اسلام و ذب از ایران و ذب از استقلال ایران و ذب از كیان اسلام، همه یك هستیم، یك حلقوم داریم. گمان نشود كه خدای نخواسته (بچه ها خیال نكنند) یك اختلافی در كار هست».(3)



«... من یك نصیحت می كنم... به طلاب جوان كه تازه آمده اند و حاد و تندند و آن این است كه: آقایان متوجه باشید اگر چنانچه شطر كلمه ای به یك نفر از مراجع اسلام، شطر كلمه ای اهانت بكند كسی به یك نفر از مراجع اسلام، بین او و خدای تبارك و تعالی ولایت قطع می شود. كوچك فرض می كنید فحش دادن به مراجع بزرگ ما را، كوچك فرض می كنید؟ اگر به واسطه بعضی از جهالتها لطمه ای به این نهضت بزرگ وارد بشود، معاقبید پیش خدای تبارك و تعالی، توبه تان مشكل است قبول بشود؛ چون به حیثیت اسلام لطمه وارد می شود. اگر كسی به من اهانت كرد، سیلی به صورت من زد، سیلی به صورت اولاد من زد، والله تعالی راضی نیستم در مقابل او كسی بایستد دفاع كند، راضی نیستم. من می دانم، می دانم كه بعضی از افراد یا به جهالت یا به عمد می خواهند تفرقه ما بین ما بین این مجتمع بیندازند. تفرقه بین این جمع معنایش این است كه در اسلام خلل واقع بشود، استعمار به آرزوی خودش برسد...



تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران، هرجا هستند، دست همه علمای اسلام را من می بوسم. مقصد بزرگ تر از اینهاست آقا...»(4)



امام خمینی در فرصت دیگری نیز در همان سال 1343، اهمیت این اتحاد را این گونه بیان می دارد:



«... این جانب كه یك نفر از خدمتگزاران علمای اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطیر و برای مصالح بزرگ اسلامی حاضرم برای كوچك ترین افراد، تواضع و كوچكی كنم، تا چه رسد به علمای اعلام و مراجع عظام - كثر الله امثالهم - لازم است جوانهای متعصب و طلاب تازه كار از زبان و قلم خود جلوگیری كنند و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از اموری كه موجب تشتت و تفرقه است، خودداری نمایند...».(5)



حمایت صاحبان اندیشه مخالفان رژیم پهلوی، با اهداف امام خمینی



همانگونه كه در فصل سوم گذشت حمایت همه جانبه مراجع تقلید قم و حوزه علمیه قم و مراجع تقلید سایر حوزه های علمیه و دیگر علمای طراز اول كشور در واقعه 15 خرداد و دستگیری امام خمینی در حمایت از ایشان و هجرت شخصیتهای مذهبی و مراجع به تهران و تثبیت مرجعیت امام خمینی و همچنین محكوم ساختن رژیم در جریان تبعید امام، نشانه هایی از همبستگی و احترام متقابل این دسته از مراجع و فقها با امام خمینی است.



واقعه درگذشت حاج آقا مصطفی خمینی و برگزاری جلسات بزرگداشت ایشان در ایران و زنده شدن یاد و نام امام خمینی در افكار عمومی، به خصوص جوانان و زنده شدن نام و یاد امام در حافظه تاریخی افكار عمومی، انتشار مقاله 17 دی 1356، و واكنش طلاب با راهنمایی و سازماندهی استادان حوزه علمیه قم، بار دیگر ارتباط این دسته از مراجع با امام خمینی بیشتر شد و از سوی دیگر، خشونت روزافزون رژیم پهلوی و حتی حمله به خانه های مراجع تقلید در حوزه علمیه قم و كشتارمردم در شهرهای مختلف، همه و همه از جمله عواملی بود كه این دسته از مراجع كه تا قبل از سال 1357، از مخالفین رژیم محسوب می شدند، اما در صدد نابودی و براندازی رژیم پهلوی نبودند. در اطلاعیه ها به خصوص در اطلاعیه های مشترك مراجع حوزه علمیه قم علاوه بر نارضایتی از عملكرد رژیم، خواستار برقراری نظام اسلامی شدند.



ایجاد تحول نمونه و مصداقی از رهبری بی نظیر امام خمینی قدس سره در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی است. اگرچه مردم از سال 1341 ایشان را به عنوان رهبر انقلاب پذیرفته بودند، امّا تلاش علمای طراز اول كشور و مراجع تقلید در تثبیت مرجعیت و موفقیت ایشان، قابل توجه و عنایت است. در مقابل نیز دستور امام خمینی بر حفظ حرمت همه مراجع و علما، زمینه ها را فراهم ساخت تا در دوران پرشور انقلاب، مراجع تقلید و علمای گروه دوم نیز با امام خمینی هم صدا خواستار سرنگونی رژیم شاهنشاهی شدند. این ایجاد هماهنگی در خواسته های مراجع تقلید حوزه علمیه قم، حركت ارزشمندی بود كه در تحقق انقلاب اسلامی نیز مؤثر و كارساز بود. اینك نمونه هایی از موارد هم صدا شدن مراجع حوزه علمیه قم با امام خمینی قدس سره در راستای سرنگونی رژیم پهلوی و استقرار نظام اسلامی بیان می شود.



در اولین اعلامیه مشترك مراجع قم به مناسبت چهلمین روز شهدای یزد، جهرم و اهواز كه پس از اربعین خونین تبریز رخ داد، مجلس ترحیمی در مسجداعظم برگزار شد.(6) در ادیبهشت 1357 منزل مراجع تقلید حوزه علمیه، قم مورد هجوم مأموران مسلح قرار می گیرد و جمعی كشته و زخمی می شوند. دومین اعلامیه مشترك مراجع تقلید در 21/3/1357 به مناسبت چهارمین اربعین و چهلم شهدای این حادثه، روز 27/3/1357 را عزای عمومی اعلام می كنند.(7)



آیت الله گلپایگانی طی نامه ای به دانشجویان مسلمان مقیم اروپا و آمریكا در تكذیب اخبار مربوط به مصالحه روحانیت با دولت می نویسد:



«... و هر روز با سلب آزادی از عموم و كشتار یا زندان و تبعید و هجوم به مدارس و حوزه های علمیه یا دانشگاه ها و طرح صدها برنامه فاسد مملكت، چگونه روحانیت یا ملت مسلمان می تواند این مفاسد را نادیده بگیرد و مصالحه كند. ما با كمال صراحت این شایعات را تكذیب می كنیم...».(8)



در سومین اعلامیه مشترك مراجع تقلید حوزه علمیه قم كه در تاریخ 23/5/1357 انتشار یافت، ضمن محكوم نمودن حملات مأموران مسلح و كشتار مردم در شهرهای قم، تبریز، یزد، مشهد، همدان، شیراز و اصفهان، و دیگر شهرها، برای اولین بار با صراحت از تحقق نظام عادلانه سخن گفتند:



«... به اطلاع عموم می رسانیم كه روحانیت شیعه براساس وظایفی كه دارد، با پشتیبانی مردم مسلمان حق طلب تا كسب آزادیهای مشروع و قانونی از فردی و اجتماعی و تا لغو لوایح و قوانین ضد اسلامی و تا ایجاد یك نظام عادلانه در ایران به مبارزات صحیح و منطقی خود ادامه خواهد داد...».(9)



سید محمدكاظم شریعتمداری، محمدرضا الموسوی الگلپایگانی، شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی



9 / رمضان المبارك / 1397



مراجع تقلید حوزه علمیه قم در اعلامیه ای در 22/6/1357 به مناسبت هفتمین روز شهدای فاجعه 17 شهریور، ضمن محكوم كردن این جنایت و اظهار همدردی با بازماندگان این حادثه، خواستار تحقق عملی حكومت اسلامی شدند:



«... جامعه روحانیت با اعلام عزای عمومی، نماز جماعت و حوزه های درس را تعطیل و مردم مسلمان ایران با تعطیل كسب و كار همدردی و یگانگی خود را با برادران و خواهران مسلمان اظهار داشتند و به دنیا ثابت كردند كه خواهان بر چیده شدن نظام استبدادی و استعماری هستند. این اتحاد و اتفاق و استقامت و پایداری سزاوار تقدیر و تشكر است. دنیا باید بداند كه ملت ایران خواستار عدالت اجتماعی و برقراری نظام اسلامی و اجرای احكام قرآن مجید می باشد و با حكومت نظامی و كشتار دسته جمعی و زندان و تبعید از خواسته های خود منصرف نمی شوند و به مبارزه صحیح و منطقی خود ادامه می دهند...».(10)



محمدرضا الموسوی الگلپایگانی، سید محمدكاظم شریعتمداری، شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی



9 / شوال المكرم / 1398



از دیگر اعلامیه های مشترك مراجع تقلید حوزه علمیه قم، اعتراض به رفتار غیر انسانی رژیم عراق نسبت به امام خمینی است كه در تاریخ 14/7/1357 انتشار یافت.(11)



با مقایسه و بررسی پاسخ تلگرافهایی كه به مناسبت در گذشت فرزند آیت الله گلپایگانی در حادثه كمك رسانی به زلزله زدگان طبس رخ داد، هماهنگی و همدلی آیت الله گلپایگانی با امام خمینی به وضوح آشكار و روشن است. ایشان در جواب تلگراف شریف امامی، رییس مجلس سنا در تاریخ 4/ 7/ 1357 چنین نوشت:



«تسلی خاطر این جانب وقتی فراهم می شود كه مصائب وارده بر اسلام و قرآن مجید كه قلب مبارك حضرت ولی عصر ارواح العالمین له الفداء را جریحه دار ساخته، جبران و نظام كامل اسلامی در مملكت بر قرار گردد... از خطراتی كه... فرزندان عزیز اسلام و تشیع را تهدید می كند به مراتب بیشتر از مرگ فرزندم متأسف می باشم...».(12)



و در پاسخ امام خمینی چنین نوشت:



«...حقیر از مصائب وارده بر اسلام و تجاوزاتی كه بر حریم احكام مقدس مجید وارد شده بیش از مرگ فرزندم متأسف می باشم و از هتكی كه به حریم منزل جناب عالی شده نگرانم. از چگونگی مطلعم فرمایید.».(13)



مراجع قم بار دیگر در یك اعلامیه دسته جمعی اعلام می دارند. روز دوشنبه 24 مهرماه به عنوان چهلمین روز شهدای فاجعه 17 شهریور:(14)



«... حوزه های علمیه برای تجلیل از خونهای به ناحق ریخته شده و همدردی با بازماندگان حادثه و به عنوان حفظ اصالت و دوام نهضت مقدس اسلامی تعطیل خواهد بود...».



شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی، سید محمدكاظم شریعتمداری، محمدرضا الموسوی الگلپایگانی.



9 / ذی قعده / 1398



حمایت حوزه علمیه قم از مبارزات مردم كردستان



از موارد قابل تقدیر مراجع حوزه علمیه قم، حمایت از مبارزات مناطق سنی نشین است كه علاوه بر ایجاد الفت، آنان را نیز در قیام یكپارچه ملت علیه رژیم شاهنشاهی، مورد تأیید قرار دادند، از جمله در قسمتی از نامه تشكر آیت الله گلپایگانی از برادران اهل تسنن كردستان آمده است:



«... تظاهرات با عظمت اسلامی برادران دینی سنندج و سایر استان كردستان علیه استبداد و استعباد كه معرّف همبستگی جمیع مسلمانان و وحدت اسلامی و درك توحیدی همگان است، بسیار ارزنده و قابل تقدیر است...».(15)



با تشكیل دولت نظامی ازهاری، مراجع حوزه علمیه قم در اطلاعیه ای، چنین دولتی را محكوم و مردود اعلام نمودند و مردم را به استمرار نهضت تا برقراری نظام اسلامی دعوت كردند و بار دیگر حوادث كرمان، كردستان، همدان، قم، زنجان، نهاوند و جهرم را یادآور شدند.(16)



با تعرض مأموران حكومت نظامی به حریم حرم حضرت رضاعلیه السلام، آیات عظام حوزه علمیه قم با صدور اعلامیه ای، ضمن محكوم كردن ضرب و شتم و كشتار مردم شهرهای شیراز، یزد، اصفهان، اهواز، خرمشهر، ساری، بهشهر، لاهیجان، رستمكلا، كرمانشاه، همدان و زنجان اعلام داشتند:



«... این كشتارهای متوالی و پی در پی حكومت نظامی فعلی دلیل بیچارگی و زبونی رژیم استبدادی و عاجز بودن هیأت حاكمه دیكتاتور از حل مشكلات ملت است... این نوع اعمال ظالمانه عزم ملت را در ادامه مبارزه راسخ تر و استوارتر نموده و بالاخره پایه های ظلم و استبداد از بین خواهد رفت... حرم و حریم مقدس حضرت ثامن الائمة، امام رضا علیه آلاف التحیه و الثناء در مشهد نیز از آسیب محفوظ نبوده و مورد هتك و بی احترامی واقع شده است... لذا... روز پنجم آذر 57 شمسی را عزای عمومی اعلام می كنیم.».(17)



شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی، سید محمدكاظم شریعتمداری، محمدرضا الموسوی الگلپایگانی.



3. وعاظ السلاطین



در طول تاریخ همواره افراد اندكی وجود داشته اند كه به وعاظ السلاطین مشهور بوده اند. در این دوران نیز رژیم برای حضور در مراسمهای رسمی و ملاقات و دیدار با شاه و... از آنها استفاده می نمود. در بحث علل نارضایتی اقتصادی عنوان گردید كه از اوایل سال 1355 دولت شروع به اقدامات صرفه جویانه كرد و از بودجه سال 57-1356، 5/3 میلیارد دلار زده شد. در دوران نخست وزیری آموزگار بودجه ای را كه در هزینه سرّی نخست وزیری برای روحانیان مرتبط با دربار منظور شده بود، آموزگار خط زد و گفت: «من پول مفت به كسی نمی دهم».(18)



عده ای از محققان و تحلیل گران خارجی كه مسایل انقلاب اسلامی را پی گیری می نمودند، از جمله علل نارضایتی روحانیان را قطع شدن بودجه ای كه دولت به آنان می پرداخت، عنوان می كنند؛ در صورتی كه اگر چنین بودجه ای به روحانیان درباری پرداخت می شده است، این روحانیان درباری درصد بسیار ناچیزی از روحانیان را تشكیل می دادند و از طرف دیگر، عموماً این افراد از روحانیان رده های پایین بوده اند كه تأثیری در تشدید نارضایتی مردم نداشته اند.



امام خمینی درباره این گروه بیان داشت:



«آنقدر كه اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگری نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین علیه السلام كه در تاریخ روشن است. روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می گریست كه چگونه آمریكا و نوكرش پهلوی می خواهند ریشه دیانت و اسلام را بر كنند و عده ایی روحانی مقدس نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده ای وابسته كه چهره شان بعد از پیروزی روشن گشت، سیر این خیانت بزرگ را هموار می نمودند».(19)



از سوی دیگر، وجود این افراد دستاویزی برای بسیاری از روشنفكران و مخالفین روحانیت شده بود و در شعار زر و زور و تزویر، با تمسك به این گروه به مخالفت با همه روحانیت می پرداختند. البته، از جمله اقدامهای اولیه پس از پیروزی انقلاب، رسیدگی به وضع این روحانی نمایان در دادگاه های انقلاب بود.



4. اندیشه فراگیر مبارزه عملی برای تحقق حكومت اسلامی



اندیشه اصلی و فراگیری كه با مهیا شدن شرایط در دوران معاصر، «مبارزه عملی برای تحقق حكومت اسلامی» را وجهه همت خود قرار دادند و از خرداد 1342 به بعد نه تنها مسئله اصلی اش ساقط كردن رژیم پهلوی بود، بلكه تأسیس حكومت اسلامی از ویژگیهای اصلی این اندیشه است. پرچمدار این اندیشه امام خمینی قدس سره و یاران فراوانش از میان جمع كثیری از شاگردان مرحوم بروجردی و مرحوم داماد بودند. این گروه وارد صحنه سیاست شدند و برای خلع پهلوی از قدرت، به فعالیت سیاسی جدی روی آوردند.



ویژگیهای اندیشه سیاسی موجود در فقه شیعه از یك طرف، برخوردهای نابخردانه شاه پهلوی از سوی دیگر، و نیز ویژگیهای شخصیتی* امام سبب شد تا این گروه در حوزه علمیه قم در اكثریت قرار گیرند و گروه دوم نیز كمابیش و تقریباً به ضرورت شرایط می كوشیدند تا با امام خمینی همراهی كنند، كه همین همراهیها، امام را از خطرات فراوانی نجات داد و در بیرون، نوعی هماهنگی و موضع واحد را نشان می داد.(20)



از ویژگیهای بارز امام خمینی قدس سره، توانایی او در ایجاد مواضع مشترك مراجع تقلید و علمای درجه اول حوزه علمیه قم و دیگر عالمان سایر شهرها بود، كه در این راستا تشكیل جلسات و تبادل نظرها و تصمیم گیریهای جمعی توسط مراجع تقلید حوزه علمیه قم و پذیرش این تصمیمات مشترك توسط علمای شهرهای دیگر، زمینه مناسبی برای استقرار گفتمان «مبارزه عملی برای تحقق حكومت اسلامی» فراهم ساخت؛ به گونه ای كه پس از دستگیری امام خمینی قدس سره نه تنها این اندیشه از بین نرفت، بلكه با مهاجرت مراجع تقلید حوزه علمیه قم و دیگر علمای طراز اول شهرها به تهران به عنوان حمایت از امام خمینی قدس سره، نه تنها رژیم نتوانست ایشان را محاكمه كند، بلكه موجب بسط و گسترش اندیشه های سیاسی امام خمینی قدس سره شد. حتی پس از تبعید امام خمینی قدس سره، علمای طراز دوم حوزه علمیه قم وارد صحنه مبارزه سیاسی شدند و ضمن فراهم ساختن حضور دیگر مراجع تقلید در مبارزه با رژیم، به نوعی، مبارزه را در سطح طلاب و محصلان علوم دینی گسترش دادند.



در دوران تبعید امام خمینی قدس سره نه تنها اندیشه های او به فراموشی سپرده نشد، بلكه مراجع تقلید حوزه علمیه قم و مراجع تقلید محلی و حتی مراجع تقلید عتبات عالیات با صدور اعلامیه ها و تلگرافها و نامه ها، سنت جالبی بنا نهادند كه به عنوان یك اهرم برضد دولتها استفاده می شد. نكته قابل توجه ارسال نامه هایی است كه مراجع در این دوران برای یكدیگر ارسال می داشتند و جواب و پاسخ آنها، وسیله ای برای نشر دیدگاه های مراجع در میان مردم شده بود.(21)



اگر امام خمینی قدس سره خرداد سال 1342 به بعد مسئله اصلیش، ساقط كردن رژیم پهلوی بود، در دوران تبعید نه تنها این دیدگاه را حفظ كرد، بلكه در سال 1348، در نجف اقدام به تدریس موضوع حكومت اسلامی یا ولایت فقیه نمود. این درسها تدوین و تحت عنوان «حكومت اسلامی» به چاپ رسید. این حركت امام در راستای منسجم كردن فكر و اندیشه سیاسی مبارزان قرار گرفت و تأثیر مهمی از خود برجای گذاشت.(22)

1. همان، صص 329 -327.

2. روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1374، ص 351.

3. همان، ص 355.

4. همان، ص 284.

5. همان، ص 284.

6. همان، ص 285.

7. مركز اسناد انقلاب اسلامي، ج 1، پيشين، ص 460.

8. همان، ص 472.

9. همان، ص 477.

10. همان، ص 501.

11. همان، ص 513.

12. همان، ص 532.

13. همان، ص 525.

14. همان، ص 534.

15. همان، ص 540.

16. همان، ص 561.

17. همان، ص 568.

18. همان، ص 582.

19. حسين فردوست، پيشين، ص 574.

20. روحانيت و حوزه هاي علميه از ديدگاه امام خميني، پيشين، ص 447.

*- ر.ك به ضمايم.

21. رسول جفريان، پيشين، ص 131.

22. همان، ص 134.